تکامل یا فرگشت یا برآیش عبارت است از دگرگونی در یک یا چند ویژگی فنوتیپی موروثی که طی زمان در جمعیتهای افراد رخ میدهد.این ویژگیهای فنوتیپی، که از نسلی به نسل بعد جابجا میشوند؛ صفات ساختاری، بیوشیمیایی ورفتاری را تعیین میکنند. وقوع تکامل منوط به وجود بستری از گوناگونی ژنی در جمعیت است. این بستر ممکن است از جمعیتهای دیگر تأمین شود؛ که به شارش ژن شهرت دارد. همچنین ممکن است گوناگونی ژنی از درون جمعیت، با سازوکارهایی چون جهش یا نوترکیبی پدید آید. با توجه به اینکه ویژگیهای فنوتیپی متفاوت، احتمال بقا و تولیدمثل را تحت تأثیرات متفاوتی قرار میدهند؛ انتخاب طبیعی میتواند سبب فراگیری ژنوتیپهای جدید در خزانهٔ ژنی شود؛ و چهرهٔ فنوتیپی جمعیت را به تدریج تغییر دهد.انتخاب جنسی ممکن است به همهگیری ژنهایی ختم شود که نقش مثبتی در افزایش بقای جاندار نداشته باشند؛ و دیگر سازوکارهای تکاملی همچون همبستگی ژنی و رانش ژن، ممکن است ژنهایی را انتخاب کنند که امتیاز مستقیمی برای بقا یا تولیدمثل جاندار ارائه نمیدهند.
رویداد فرگشت بدان معناست که تمام موجودات زنده با همهٔ تنوعی که دارند، از نیاکانی مشترک پدیدار گشتهاند. فرگشت علت پدیدهٔ گونهزاییاست؛ که طی آن یک گونهٔ اجدادی منفرد به دو یا چند گونهٔ متفاوت تقسیم میشود. گونهزایی در شباهتهای ساختاری، جنینی و ژنتیکیجانداران؛ پراکندگی جغرافیایی گونههای مرتبط با هم، و ثبت سنگوارهای تغییرات، قابل مشاهدهاست. نیای مشترک جانداران امروزی تا بیش از ۳٫۵ میلیارد سال پیش؛ یعنی از زمان پیدایش حیات روی زمین، قدمت دارد. تکامل چه به صورت درونجمعیتی و چه به صورت گونهزایی میان جمعیتها، از طرق گوناگونی روی میدهد؛ آهسته و پیوسته به نام انتخاب انباشتی، یا به سرعت از یک موضع ایستا تا موضع بعدی؛ کهتعادل نقطهای خوانده میشود.
مطالعهٔ علمی فرگشت (تکامل) از نیمهٔ قرن نوزدهم آغاز شد، زمانی که پژوهشها روی ثبت سنگوارهای و تنوع جانداران، بسیاری از دانشمندان را متقاعد کرد که میبایست گونهها به نحوی تکامل یابند. بر مبنای سنگوارهها مییابیم که جانداران امروزی متفاوت از گذشته هستند و به میزانی که به گذشتههای دورتر مینگریم، فسیلها متفاوتتر میشوند.سازوکارهای پیشبرندهٔ تکامل همچنان نامشخص باقیماندند؛ تا سال ۱۸۵۸ که نظریهٔ انتخاب طبیعی، بهطور مستقل توسط چارلز داروین و آلفرد راسل والاس ارائه شد. در اوایل قرن بیستم، تئوریهای داروینی تکامل با ژنتیک،دیرینشناسی و سامانهشناسی ادغام شدند که با پیوستن یافتههای بعدی چون زیستشناسی مولکولی؛ تحت عنوان تلفیق تکاملی جدید به اوج رسید.این تلفیق به یک بنیان اصلی در زیستشناسی بدل شد؛ چنانکه تبیینی منسجم و یکپارچه، برای تاریخ و تنوع زیستی حیات روی زمین، فراهم ساخت. امروزه تکامل در شاخههای مختلف علوم زیستی چون زیستشناسی بقا، جنینشناسی، بومشناسی، فیزیولوژی، دیرینشناسی و پزشکی مطالعه و بهکاربسته میشود. به علاوه، تکامل بر دیگر حیطههای مطالعات بشری، همچون کشاورزی، انسانشناسی، فلسفه و روانشناسی نیز اثرگذار بودهاست.
نظریه فرگشت پارادایم حاکم بر زیستشناسی نوین است که پایه و اساس آن را تشکیل میدهد و با شواهد بسیاری پشتیبانی میگردد؛ بهطوریکه به گفته دبژنسکی «هیچ چیز در زیستشناسی جز در پرتو آن معنا نمییابد». همزمان در جزئیات اختلاف نظر هست و پرسشهای بسیاری نیازمند پاسخ هستند که زیستشناسان تکاملی به آنها میپردازند. زیستشناسان تکاملی واقعیت وقوع تکامل را مستند کرده، و همچنین نظریاتی در شرح علل آن توسعه داده و میآزمایند.
منبع: ویکیپدیا
یک_پذیرش! چگونه عقل خود را زیاد کنیم؟ هر چیزی را همانطور که هست بپذیرید!این به آن معنا نیست که برای بهبود آن تدبیر نکنید.ولی اگر قرار باشد فکرتان را به کار بیندازید اول باید شرایط را همانطور که هست بپذیرید.همسرم رفتار بدی دارد!پدر و مادرم بد رفتاری میکنند.دوستان خوبی ندارم.کار خوبی ندارم.اول این شرایط را بپذیرید.این کار آتش خشم شما رو خاموش میکند.وقتی بچه ای ۴ ساله شما را اذیت میکند یا اسباب بازی هایش را سمت شما پرت میکند آیا ناراحت میشودید؟نه!!چرا چون بچست!چون پذیرفتید که بچست!
دو_کم کردن توقعات! یکی از بهترین روش های رسیدن به آرامش و کنترل خشم کم کردن توقعات است! درست است انسان یک سری توقعات معقول دارد اما اگر آن ها را هم کم کند و از بین ببرد آرامش بیشتری پیدا میکند.فلانی باید به من کمک کند!چرا کمک نکرد؟چرا پدرم پولش را به من نمیدهد!؟ چرا ؟ چرا؟ چرا؟ اگر توانایی این را داشتتید که از هیچ کس توقع نداشته باشید و کمک هرکس را لطف و مهربانی او بدانید آرامش عجیبی شما را در بر میگیرد.
سه_قضاوت مثبت! در چگونه فکر مثبت فکر کنیم و ده غول خطناک ذهنی حسابی در مورد این مسئله با شما صحبت کرده ام.اما راه کار قضاوت مثبت چیست؟راه حل شماره ۱: افراد دور و برتان را با نیتشون بسنجید.یعنی پدرتون سرتون داد زد!خوب نیتش این نیست که شمارو اذیت کنه!ولی خودتون رو با رفتارتون!اگر شما سر پدرتون داد زدید کاری با نیت نداشته باشید و از خودتان بپرسید این چه رفتاری بود که من داشتم؟!این خلاصه کلام امیرالمومنین علی (ع) بود.به چشمتون اعتماد نکنید.به خودتان فکر کنید چند صد بار شده که کاری را با نیت خوب و خیر انجام دادید اما دید مردم بد بوده؟مثل امام جماعتی که قبل نماز رفت دستشویی امپول انسولین بزنه.یک اقایی دید و گفت حاج اقا میره دستشویی تجدید وضو نمیکنه و نماز هم میخوانه!خلاصه آبروی امام جماعت رو میبرند و اون امام جماعت از اون شهر میره!بعد از ۲۰ ۳۰ سال همون اقایی که ابروریزی کرد انسولینی میشه.قبل نماز میره دستشویی که انسولین بزنه. میاد بیرون یکی بهش میگه حاجی وضو نمیگیری!؟
۴_فکر به لحظه آخر!(سوال طلایی “که چی؟”)الان دارید جوش میارید؟!با خودتون فکر کنید!که چی؟!داد بزنم!؟مشت بزنم که چی؟!این همه داد زدم چی شد؟آیا واقعا آدم آروم میشه؟!ایا مشکلات حل میشه!؟دقیقا لحظه ی آخر رو ببینید!از خودتون بپرسید!که چی!؟تهش که چی؟! این سوال معجزه میکنه!
۵_تغییر موقعیت و برهم زدم جریان!برای سوال چگونه عقل خود را افزایش دهیم؟ باید خشم خود را کنترل کنیم!چگونه خشم را کنترل کنیم؟!موقع عصبانیت شرایط رو بهم بزنید!مکان را عوض کنید!برید در پنجره را باز کنید تا ۵۰ بشمارید.یک لیوان آب بخورید.موضوع صحبت رو عوض کنید!
۶_ادای آدم های صبور را دربیاورید. در روانشناسی به این کار تطابق حالت و رفتار میگن.انجام مکرر یک حالت باعث ساخته شدن رفتار آن میشود.
در این مطلب سعی شده تا ترفندهای مدیریت زمان در محل کار به طور کامل توضیح داده شود تا بتوانید از همه وقت خود حین انجام وظایف حرفه ای نهایت استفاده را ببرید.
هر زمان که احساس کردید تحت فشار کاری و ضیق وقت هستید، راهکارهایی که در ادامه نوشته شده اند را می توانید جلوی روی خود گذاشته و از گزینه های مشابه به شرایط خود بهره بگیرید.
برای آشنایی با آن ها در ادامه همراهمان باشید.
۱- ما همیشه عادت داریم که در مورد کمبود زمان صحبت کنیم و پیش خود یا دیگران از اینکه به هیچ کارمان نمی رسیم، شکایت کنیم. اما هرگز زمانی را به فکر و تمرکز روی این مساله نمی گذاریم. به جای اینکه دنبال راه حلی برای جبران وقت باشیم، از کمبود آن شکایت می کنیم.
۲- سعی کنید در عرض ۵ دقیقه پشت میز خود نشسته و کارهایتان را شروع کنید. ۳۰ دقیقه تا ۶۰ دقیقه وقت تلف کردن برای شروع کار می تواند برایتان هزینه های گزافی بدنبال داشته باشد.
۳- قدر زمان خود را بدانید تا بقیه هم به آن احترام بگذارند.
۴- وقتی کمبود زمان دارید و این مساله فشار زیادی به شما وارد می کند، همه ایمیل ها و پیام های کاری و غیرکاری را نادیده بگیرید و فقط به انجام کاری که باید انجام شود، فکر کنید.
۵- زمان همه افراد در یک شرکت مشابه یکدیگر است و از نظر زمانی همه شبیه هم هستیم.
۶- همه تلاش خود را بکنید تا ایمیل خود را حداقل برای ۱۵ یا ۳۰ دقیقه ببندید و به سراغ آن نروید. به این صورت، تمرکزتان روی کار بیشتر خواهد بود و استفاده بهتری از دقایق خود خواهید داشت.
۷- از زمان خود برای انجام کارهایی استفاده کنید که ارزش دارند.
۸- اگر عادت دارید که کارهای خود را عقب انداخته و در دقیقه ۹۰ آن ها را انجام می دهید، از خودتان بپرسید دلیل این همه تاخیر و بهتعویق انداختن ها چیست؟ کارتان خیلی سخت است؟ خیلی آسان است؟ حوصلهسربر است؟ آیا خسته هستید؟ انسان می تواند انرژی و زمان زیادی را صرف کارهایی کند که کاملا بیهوده و بی ارزش هستند.
۹- سعی کنید کار خود را در یک ساعت مشخص و ثابت در طول روز تمام کنید. به هیچ عنوان اجازه ندهید که انجام وظایفتان تا بعدازظهر طول بکشد و وقتی که باید به زندگی شخصی اختصاص بدهید را احاطه کند. برای بهرهوری بیشتر، می توانید دو ساعت ثابت برای اتمام کار خود تعریف کنید: ساعتی برای روزهای ایده آل و پرانرژی و ساعتی برای روزهای که کارها به تعویق افتاده اند و لازم است بیشتر بمانید.
۱۰- به موقع بخوابید!
۱۱- اگر کارتان به گونه ای است که باید در طول روز شبکه های اجتماعی را رصد کنید، برای آن زمان بندی اختصاصی داشته باشید و به این فکر کنید که لازم نیست همه وقت خود را در صفحه این شبکه ها سپری کنید.
۱۲- یک بررسی و تحلیل دقیق در مورد زمانی که برای انجام کارهای خود اختصاص می دهید، انجام دهید تا متوجه شوید دقیقا کجا و چرا و به چه دلیلی وقتتان تلف می شود. همچنین به روزهای تعطیل آخر هفته هم رسیدگی کنید تا ببینید وقتتان صرف چه کارهایی می شود.
۱۳- با تکیه بر نتیجه بررسی و تحلیل زمانی خود، ببینید کجاها باید برای زمان خود دوباره از نو برنامه ریزی کنید. یا مثلا برای انجام چه اموری باید وقت بیشتری اختصاص دهید؟ از انجام کدام کارها نهایت لذت را می برید یا چه اموری ارزش صرف زمان را ندارند؟ عمده ترین و اصلی ترین فاکتوری که موجب اتلاف زمان شما در طول یک روز کاری می شود، چیست؟
۱۴- چه مسائلی باعث می شوند تا زمان خود را به بهترین شکل مدیریت کنید؟ ۵ گزینه اصلی و مهم از نظر خود را یادداشت کنید.
۱۵- به لیست بالا نگاه کنید (از گزینه یک تا ۱۴) کدام یک را اغلب در طول ماه انجام می دهید؟ یا در طول سال گذشته انجام داده اید؟
۱۶- چه مساله یا مشغله فکری، زمان شما را هدر می دهد؟
۱۷- چه چیزی موجب تحلیل رفتن انرژی شما و چه چیزی موجب تحلیل رفتن زمان شما می شود؟
۱۸- محدودکننده های زمان و انرژی را تا حد امکان کم کنید. با این کار می توانید با تمرکز و انرژی بیشتری به اموری حرفه ای خود بپردازید.
۱۹- این را به خاطر داشته باشید که در عرض نیم ساعت هم کارهای زیادی می توان انجام داد. پس پیش از شروع جلسه کاری یا میتینگ ها، وقت خود را در سالن و راهروها هدر ندهید.
۲۰- همه ما به زمان استراحت نیاز داریم.
۲۱- هرگاه احساس می کنید که خسته شده اید و تمرکز کافی ندارید، یک زمان کوتاهی را به استراحت بپردازید تا دوباره شارژ و سرحال شوید.
۲۲- برای اینکه بتوانید برای مدت طولانی خلاق و کارآمد بمانید، لازم است که آخر هفته ها به طور کلی کار و مسایل کاری را کنار بگذارید. به این ترتیب می توانید با انگیزه بیشتری کار کنید.
۲۳- هر عاملی که موجب تحلیل رفتن زمانتان می شود را پیدا کرده و از بین ببرید. این آیتم ها می تواند شامل تکنولوژی، سیستم های کاری، جریان کار یا حتی همکاران باشند. پس از شناسایی این عوامل، به تغییر آنها پرداخته و برای وقت و ایده های خود ارزش قایل شوید.
۲۴- اگر احساس می کنید انجام برخی امور بیشتر از آنچه که باید زمان شما را می گیرند، ساعت مچی خود را باز کرده، آن را روی میز در مقابل چشمانتان بگذارید و از زمان شروع مدام خودتان را چک کنید که چه بازه زمانی را به فلان کار اختصاص داده اید! این کار را چندین بار تکرار کنید تا متوجه شوید که در عرض چند دقیقه و چگونه می توانید کار موردنظر را به بهترین شکل و بدون هیچ اتلاف وقتی به پایان برسانید.
۲۵- این را در نظر داشته باشید که ما عموما «حدس می زنیم» که یک کار چقدر از زمانمان را می گیرد. می توانید این زمان را به طور دقیق برآورد کنید تا به واسطه آن، عوامل اضافی را از روند انجام کارها حذف کنید.
۲۶- آیا دوست دارید برای به موقع انجام دادن کارهای خود، ضرب الاجل تعریف کنید؟ به طور مثال، مثلا از شب قبل از آغاز پروژه، انجام آن را استارت می زنید یا تمایل دارید برای خود زمان زیادی تعریف کنید که بدون استرس کار کنید؟ هر دو مورد خوب هستند. اما باید بدانید کدام یک از این روش ها برای شما مناسب تر است تا بتوانید از ویژگی ها و استعدادهای خود نیز در این زمینه کمک بگیرید.
۲۷- چرخه طبیعت و تغییر ساعات شبانه روز را همیشه مدنظر داشته باشید. با لحاظ کردن زمان غروب و طلوع آفتاب، می توانید برنامه مناسب تری برای انجام کارهای خود داشته باشید.
۲۸- آیا در تلاش هستید تا همه کارها را در یک چهارچوب زمانی مشخص به انجام برسانید؟ آیا امکانش وجود ندارد که همه امور به روند طبیعی و نرمال پیش رفته و به سرانجام برسند؟ حتما باید فشار زیادی به آن ها وارد کنید؟
۲۹- آیا در این هفته برایتان پیش آمده که به جای پول خرج کردن از زمانتان خرج کنید؟
۳۰- بهترین روش برای اینکه بتوانید مدیریت درست تری روی زمان خود داشته باشید این است که به بررسی کارهای خود در طول یک سال یا یک ماه گذشته بپردازید تا همه فاکتورهای هدردهنده زمان را کشف و از کارهای روزانه خود حذف کنید.
وقتی همواره “بله” میگوییم (“نه” نمیگوییم)، باعث میشویم که افراد بیشازحد به ما متکی شوند و بهصورت مرتب برای انجام کارهای خودشان از ما درخواست کمک نمایند، تمرکزمان را بر فعالیتهای از پیش برنامهریزی شده و اهدافمان از دست میدهیم، از دنبال کردن علاقهمندیهایمان جا میمانیم و در بسیاری از مواقع مجبور به زیر پا گذاشتن ارزشهای شخصی خود میشویم.
دلایلی که باعث جلوگیری از “نه” گفتن میشوند را ارزیابی کنیم. دلایلی که بهواسطهی رد کردن درخواست دیگران، باعث ایجاد احساس ناراحتی، ترس یا هر حس ناخوشایند دیگری در ما میشوند را پیدا کنیم؛ ممکن است، کوچکترین مقابلهای برای ما تنشزا باشد و ما از تنش فراری، و یا اینکه خوشحال کردن دیگران عادت ما شده باشد، یا هر دلیل دیگری. ابتدا دلایل را پیدا کنیم و در راه کسب مهارتهایی جهت مقابله با آنها گام برداریم.
اگر ما تمام آخر هفتهی خود را برای کمک به دوست خود اختصاص دهیم یا همراه شخصی شویم که رفتار یا موقعیتهای مورد پذیرش او خارج از مرزهای شخصی ما باشد، ممکن است پیشنهاد یک سفر کاملا همسو با خواستهها و علاقهمندیهای خود را از دست بدهیم.
اینکه باید در نظر داشته باشیم که برای “نه” گفتن، الزاما به بیان دلیل نیاز نیست، ولی اگر دلیلی داشته باشیم، “نه” گفتن آسانتر خواهد بود. دلیل “نه” گفتن میتواند موضوعی ساده از مرزهای شخصیمان باشد به شرط اینکه با بیان کردن آن مرز شخصی مشکلی نداشته باشیم. بهعنوان مثال: شاید تنها بودن برای ما ارزشمند باشد، در اینصورت میتوانیم برای خود مرزی تعیین کنیم مبنی بر اینکه حداقل یکی از دو شب آخر هفته را در خانه خلوت کنیم، حالا میتوانیم از این مرز بهعنوان دلیل “نه” گفتن استفاده کنیم و در پاسخ به درخواست دوستی برای همراهی نمودن او در جمعهشب بگوییم: من هیچگاه دو شب پشت سر هم بیرون نمیروم، چون خسته میشوم، یا بگوییم: من پنجشنبه شبها بیرون میروم ولی برای جمعه شبها برنامهای شخصی دارم.
مردم معمولا “نه” را قبول نمیکنند؛ اگر به کسی “نه” بگوییم، ممکن است از تکنیکهای متقاعد سازی برای عوض کردن نظر ما استفاده کند.
برخی افراد، در جواب رد کردن درخواستشان ممکن است، خواستهی خود را به شکلهای دیگری ارایه دهند و بخواهند ما را به انجام لطفی کوچکتر راضی کنند؛ برخی نیز ممکن است با مقایسهی ما با دیگرانی که کمک کردن به آنها را پذیرفتهاند، بخواهند ما را به “بله” گفتن وادار کنند.
با آگاه بودن از این تکنیکهای متقاعدسازی، بر پاسخ خود پافشاری کنیم و “نه” را واضح بگوییم، چون برای شخص مقابل ما باید روشن باشد که پاسخ ما منفی است تا دوباره و تحت شرایط و با استفاده از تکنیکهای مختلف، درخواست خود را تکرار نکند.
بعضی اوقات ممکن است ما خود را ملزم به انجام کاری برای کسی بدانیم به ایندلیل که آن فرد قبلا برای ما کاری انجام داده است؛ قاطعانه میگویم که چون کسی کاری برای ما انجام داده، دلیلی ندارد که ما خود را موظف به “بله” گفتن در هر شرایطی به او بدانیم.
ما میتوانیم “نه” گفتن را به تنهایی تمرین کنیم، شاید احمقانه بهنظر برسد ولی میتوانیم روبروی آینه بایستیم، به خودمان نگاه کنیم و تمرین “نه” گفتن به دیگران را در حالی که احساس راحتی داریم، انجام دهیم؛ بسیاری از مردم از جمله خود من، در رابطه با “نه” گفتن اضطراب دارند، تمرین میتواند از شدت این اضطراب بکاهد.
آموزش نظم به کودکان شاید به نظر کاری مشکل و زمانبر باشد. درست است که کودک از ریخت و پاش لذت می برد و به سختی تن به نظم و انظباط می دهد اما آموزش از راه صحیح به سرعت نتیجه می دهد حتی در مورد سرسخت ترین کودکان.
به اعتقاد مایکل برودی روانشناس، آموزش نظم به کودکان، در حقیقت، آموزش تمدن به آنها برای ورود به اجتماع است، گرچه آنها مرتباً صبر والدین خود را آزمایش می کنند. زمانی که صحبت از آموزش نظم و انظباط به کودکان می شود، باید بدانیم هیچ راه جادویی و سریع برای آن وجود ندارد.
روش اول : برای رفتار خوب، جایزه در نظر بگیرید
زمانی که تنبیه، محور نظم و انضباط باشد، والدین از رفتارهای خوب فرزندان خود غافل می شوند. به اعتقاد میسون ترنر، روانشناس مرکز پزشکی سان فرانسیسکو، شما با رفتارهای مثبت، نتایج بهتری می گیرید تا رفتارهای منفی. تشویق اعمال خوب، رفتارهایی که می خواهید در فرزندان خود تغییر دهید را مورد هدف قرار می دهد، نه کارهایی که می خواهید انجام ندهد. او معتقد است که، نباید که هر بار فرزند شما کار خوبی انجام داد، مقدار زیادی شکلات به او جایزه دهید. کارهای کوچک را با جملاتی مانند: "کارت عالی بود، خیلی خوشحالم که این کار را انجام دادی" و زمانی که کارهای بزرگتری انجام داد مانند: تمیز کردن اتاق، جایزه بهتری و بزرگتری در نظر بگیرید.
روش دوم : قانونهای مشخص داشته باشید
اگر قوانین شما واضح نباشد، و یا فقط زمانی در مورد قوانین صحبت شود که یکی از فرزندان قانونی را نقض کرد، فرزند شما برای دنبال کردن قوانین دچار مشکل خواهد شد. به گفته برودی رئیس کمیته آکادمی روانشناسی کودکان و بزرگسالان آمریکا، والدین تعیین می کنند که چه توقعی از فرزندان وجود دارد. زمانی قوانین را برای فرزندان خود شرح دهید، که مطمئن باشید می توانید به وضوح با او صحبت کنید و او نیز برای گوش کردن به شما در وضعیت مناسبی قرار دارد. به اعتقاد جیمز سیرز، پزشک متخصص اطفال در جنوب کالیفورنیا، زمانی باید تمرین نظم کنید که مطمئن باشید نتیجه می گیرید. برای مثال اگر ٣٠ دقیقه زمان آزاد دارید، بازی فرزند خود را قطع کنید و به او بگویید که به کمک او احتیاج دارید. اگر کمک کرد، به او اجازه دهید به بازی خود بازگردد. اگر بدخلقی کرد، زمان کافی برای مواجه با او را دارید. اگر این کار را گاهی انجام دهید، او متوجه می شود، زمانی که مادر به او نیاز دارد باید وسایل بازی خود را کنار بگذارد.
روش سوم : بحث های خنثی کننده
چگونه با فرزندی که فرمانبردار نیست رفتار کنیم؟ تلاشی برای بردن دعوا نکنید. جیم فی نویسنده کتاب "پدر و مادر، عشق و منطق" معتقد است که باید با آنها در برخی موارد یک خطی رفتار کرد. به طور مثال: اگر فرزندتان می گوید: "این اصلاً عادلانه نیست" شما بگویید: "می دانم"، او خواهد گفت: "همه دوستان من این وسیله را دارند" شما بگویید: "می دانم، یا قبلاً چی گفتم" تا بتوانید قوانینی را که قبلاً با او مشخص کرده اید را مشخص کنید. گاهی اوقات بهتر است برای رسیدن به هدف کمتر صحبت کنید.
روش چهارم : برای خودتان زمان بخرید
ممکن است شنیده باشید که، بهتر است فرزندان خیلی زود نتیجه اعمالشان را ببینید و یا شنیده باشید که والدین هنگام آموزش نظم و انضباط به فرزند خویش باید خیلی آرام باشند. در واقعیت ممکن است شما نتوانید آرامش خود را حفظ کنید. جیم فی، نویسنده، توصیه می کند، قبل از برخورد با موقعیت، باآرام بودن برای خود زمان بخرید. می توانید به فرزندتان بگویید: "کارت بسیار بد بود، من برای تصمیم گیری احتیاج به زمان دارم." زمانی که عصبانیت خود را کنترل کردید، ابتدا با فرزندتان همدردی کنید، سپس عواقب کارش را به او گوشزد کنید. همدردی به فرزند شما این امکان را می دهد تا راحتتر با عواقب کار بد خود کنار بیاید. نیازی نیست بر سر فرزندتان داد بزنید، نیازی نیست عصبانی شوید. اجازه دهید که رفتار نامناسب آنها، مشکل خود آنها باشد.
روش پنجم : در مورد قوانین خود مصر باشید
گاهی اجرای قوانین برای خود والدین به یک چالش تبدیل می شود. در بسیاری موارد دیده شده است، زمانی که فرزندان جواب می دهند و یا حرکت ناشایستی انجام می دهند، والدین فقط رو بر می گردانند. و این موضوع به این دلیل اتفاق می افتد که والدین بر سر قوانین خود مصر نیستند. اگر خودتان مجری قوانین وضع شده از طرف خودتان نباشید، مسلماً آنها را زیر سوال می برید. اگر فرزندان ندانند که باید منتظر چه عکس العملی از سوی والدین خود باشند، هرگز معنی قوانین را نخواهند فهمید. ممکن است گاهی برای خوشحال کردن فرزندتان از حرف خود کوتاه بیایید. همیشه به یاد داشته باشید که برخی محدودیتها به نفع فرزندان شماست. قوانین و ساختار رفتاری در منزل به فرزندان احساس امنیت می دهد که والدین آنها مراقبشان هستند. با بزرگتر شدن فرزندان می توانید برخورد خود را انعطاف پذیرتر کنید. در سنین بین ٩ تا ١٢ سالگی راه گریزی برای آنها بگذارید اما با مراقبت خود شما.
روش ششم : الگوی رفتاری خوب
فرزندان همیشه رفتار شما را زیر ذره بین دارند. شما می توانید هر روز فرزندان خود را نصیحت کنید، اما رفتار شما بیشترین تاثیر را بر روی آنها خواهد داشت. اولین راه یادگیری انسانها تقلید است. اگر می خواهید فرزند شما صادق باشد، خودتان تمرین صداقت کنید. اگر می خواهید فرزندتان مودب باشد، در منزل و در مکانهای عمومی، خودتان باید مودب باشید. حقیقت این است که یاد دادن نظم و انظباط به کودکان کار دشواری است. علی رقم همه تلاشهای شما، روزهای بد و خوب خواهید داشت.