۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خیانت» ثبت شده است

خیانت

خیانت در روابط زناشویی: آیا شما فکر میکنید تمام خیانت کاران با هدف خیانت به همسرشان وارد رابطه ای دیگر شده اند؟

نه ابداً ،خیانت معمولا از جایی آغاز میشود که تصورش را هم نمی کنید: از یک درد دل ساده با همکارتان ،دوست دوران مدرسه ، همسر دوست صمیمی و

اول فکر میکنید چقدر خوب درکتان میکند ،بعد تصور میکنید به عنوان یک انسان با او نزدیکی فکری دارید، به مرور دلتان می خواهد بیشتر با او صحبت کنید چون حرف های او روی شما تأثیر دیگری دارد.

کم کم فکر میکنید فقط وقتی با او صحبت میکنید برایتان همه چیز خوب است حتی گاهی هیچ گله و شکایتی از همسرتان ندارید ولی برای درد و دل با او از همسرتان شکایت میسازید (همسرم زشته، اصلا نمی فهمه من چی میگم ،منو درک نمی کنه و) بعد کم کم مراحل بروز خیانت های زناشویی.

خیانت یک شبه اتفاق نمی افتد بلکه طی مراحل و فرایند هایی روی می دهد که شناخت آن ها به پیشگیری کمک کند:

مرحله اول:

مرحله ی اول آمادگی ذهنی شخص است. این آمادگی را شخص از محیط، همسالان، خانواده، رسانه ها و کسب می نماید، به گونه ای که احساس و نگرشی مثبت نسبت به بی وفایی پیدا می کند.

مرحله ی دوم:

در دومین مرحله حرکت به سوی بی وفایی، ممکن است شخص با فردی خاص اشتغال ذهنی داشته باشد.

اگر از شما پرسیده شود «در صورت فوت همسرتان با چه کسی ازدواج خواهید کرد؟» نام اولین شخصی که به ذهن تان می آید نشان می دهد که شما ممکن است در مرحله ی دوم و پیشرفته تر بی وفایی قرار داشته باشید.

بنابراین در این مرحله به شخص خاصی فکر می کنید و حضور فیزیکی در اطراف آن شخص برایتان هیجان انگیز است.

این شخص خاص در رویای شما حاضر می شود و شما به دنبال بهانه برای بودن در کنار او می گردید.

در این جا ممکن است بی وفایی عاطفی روی دهد و حتی هنگام عشق ورزی با همسرتان چهره ی شخص خاص را در ذهن خود داشته باشید.

پاتریک همسر چارلین بود و در محل کار خود با زنی بنام کنی آشنا شد و با او رابطه نامشروع برقرار کرد. او از این رابطه بسیار خوشحال بود چون هیجانی که در رابطه با چارلین از دست داده بود را دوباره بدست آورده بود. اما اگر کسی از او سوال میکرد میگفت هیچ ارتباطی بین این دو نمیبیند و از زندگی زناشویی خودش هم بسیار راضی است.

پاتریک موقع کار نمیتوانست معشوقه اش را از ذهنش دور سازد و گاهی با همسرش، چارلین به یک متل میرفتند و با هم از عشق میگفتند. او از این همه سرزندگی و شادابی که بدست آورده بود شگفت زده بود و مطلب عجیب این بود که پاتریک وقتی به خانه می آمد «کنی» را کاملا فراموش میکرد و میتوانست چارلین را دوست داشته باشد ، بدون اینکه احساس گناه کند. در ذهنش یک بخش را به “چارلین “و بخش دیگر را به “کنی” اختصاص داده بود. این دو بخش کاملا از هم مستقل و مجزا بودند.

روانشناسان این پدیده را طبقه بندی مینامند. معمولا یک همسر بی وفا دروغگوی ماهری میشود. (آسیب شناسی وفاداری در زندگی زناشویی-دکتر دان دیوید لاسترن)

دلتان می خواهد او را بیشتر و طولانی تر ببینید و. بعد کم کم ذهنتان درگیر مقایسه او با همسرتان میشود و در بیشتر اوقات همسرتان در این مقایسه بازنده است همین باعث میشود روابطتان سرد و سرد تر شود ، چون شما کسی را دارید که با او درد و دل کنید و برایش ناز کنید.

دیگر حوصله همسرتان را نخواهید داشت و دیگر به آن راحتی که رابطه را آغاز کردید نمی توانید از آن خارج شوید.

دیدید خیانت مثل جانوری خزنده بی صدا ، بی دعوت وارد زندگیتان میشود و آن را به خطر می اندازد. مراقب مرزهایتان باشید ، این تصور واهی که من با دیگران فرق دارم و در دام خیانت نمیافتم را دور بریزید. میلیون ها نفر با همین تصور اشتباه در همین دام افتاده اند.

زندگی را خوب زندگی کنید. ﻫﯿﭻ ﺯن یا مردی ذاتا خیانتکار نیست؛ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ اتهام زدن به طرف مقابل ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﺪ جمله ﺧﻮﺏ ﻓﮑﺮ کنید:

1) ﺍﮔر ﺑﻪ همسرت ﻣﺤﺒﺖ ﻧﮑﻨﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﺤﺒﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ
2) ﺍﮔر با همسرت ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻧﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺣﺮﻑ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺯﺩ
3) ﺍﮔر با همسرت ﺗﻔﺮﯾﺢ ﻧﮑﻨﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻔﺮﯾﺢ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﺩ
4) ﺍﮔﺮ همسرت ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺟﻨﺴﯽ ﺭﺍﺿﯽ ﻧﮑﻨﯽ، ﺩﯾﮕﺮﯼ راضی‌اش ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ (ﺍﮔﺮ ﻫﻢ ﺧﯿﺎﻧﺖ نمی‌کند ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺣﻔﻆ ﺁﺑﺮﻭست ﻧﻪ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﻮ)
5) ﺍﮔﺮ ﺑﺮﺍﯼ همسرت ﻫﺪﯾﻪ ﻧﺨﺮﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺧﺮﯾﺪ
6) ﺍﮔﺮ همسرت ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﻧﮑﻨﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭﮐﺶ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ
7) ﺍﮔﺮ همسرت ﺭﺍ ﻭﻝ ﮐﻨﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﻫﺪ رسید
8) اگر همسرت ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﮑﻨﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ
  هیچ گاه خود را استثناء ندانید؛ ﺍﯾﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎ ﺷﺎﻣﻞ ﺣﺎﻝ تمام افراد ﻣﯽﺷﻮﺩ.

آسیب شناسی وفاداری در زندگی زناشویی

طبقه بندی روانشناسی پدیده خیانت

زن بارگی Philandering

o مردانی که به ارتباط جنسی خود با زنان گوناگون ادامه میدهند پشیمانی ندارند و دست از انجام رفتار خود نمیکشند.

مردان زن بار دو چیز دارند :

1. پذیرفته نشدن از جانب مادر

2. میل به کشف و فتح زن دارند 
مثل یک جنگجو یا سردار،  ما در بیشتر تاریخ تکاملمان یا جنگجو بودیم یا شکارچی و مرد بیشتر جنگجو بوده است.

علل بی وفایی

دلیل بی وفایی افراد به گذشته برمیگردد ، و احتمال بی وفایی در آنها بالاست. مانند سابقه بی وفایی والدین.  طرز تفکری که زن و مرد راجع به جنس موافق دارند.  مردانی که فکر میکنند زنان را باید شکار کرد .  زنانی که فکر میکنند بدون مردان هیچ اند.

o شرلی گلاس Shirley P. Glass و توماس رایت Thomas L. Wright در تحقیقات خود دریافتند که زنان عشق را مقدم بر روابط جنسی میدانند . در حالیکه مردان از ابتدا به دنبال برقراری رابطه جنسی هستند.  اما این مطلب در مورد همه زنان و مردان صادق نیست. 
برخی از مردان این گونه رابطه ها را برای ایجاد هیجان و فرار از مسوولیتهای روزمره میخواهند و برخی از زنان رابطه جنسی خارج از روابط زناشویی بدون درگیری عاطفی را یک نوع چالش زندگی محسوب میکنند

برخی علل دیگر که در بی وفایی موثرند عبارتند از :

o ندانستن مفهوم عشق
o ناتوانی در مبادله عواطف و نیازها 
o نداشتن مهارت حل مساله با یکدیگر
o نداشتن شناخت صحیح از فردی که با او ازدواج کرده اید
o داشتن انتظارات غیر واقعی از ازدواج
o کنجکاوی جنسی
o نیاز عاطفی
o اعتیاد جنسی
o ملال و خستگی
o نداشتن هیجان و سرگرمی با همسر
o غرق شدن در مشغله های روزمره و توجه نکردن به همسر

حران میانسالی Mid Life Crisis

فرانک پیتمن Frank Pittman مولف کتاب “بی وفایی در زناشویی” Infidelity and the Betrayal of Intimacy سه بحران مجزای میانسالی، که غالباً تیر خلاصی در آن، بی وفایی افراد است، را توصیف کرد.

1. ابتدا بحران آشیانه تهی، موقع بزرگ شدن و ترک آخرین فرزند خانواده روی میدهد.

2. دومین بحران  رسیدن به اوج است ، یعنی احساس اینکه فرد به موقعیتی که آرزوی آن را داشته رسیده و ممکن است امکان دست نیافتن به موقعیت های بالاتر، موجب افسردگی یا هراس وی شده و برای همیشه ادامه یابد.

3. بحران سوم بحران حقایق زندگی است که ممکن است روی بدهد یا ندهد.  برخلاف دو بحران قبلی آگاهی از حقایق زندگی زودتر یا دیرتر از میانسالی روی میدهد و مثل دو بحران قبلی تیرخلاصی بی وفایی است.

o پیتمن میگوید این افراد به برخی از حقایق دردناک زندگی محکم میچسبند : مثل اینکه آنها انسان کاملی نیستند ، همسرشان کامل نیست ، فرزندشان کامل نیست، آنها کنکور زندگی را موفقیت پشت سر نگذاشته اند .
نگران این مساله هستند که احتمالا اوضاع بدتر خواهد شد. این بحران نیز موجب اضطراب زیاد یا افسردگی میشود. 
زمانی که افراد مضطرب یا افسرده هستند ، حداقل برای لحظه ای راه حل هایی طراحی میکنند که به نظر میرسد ، به آنها احساس آرامش میدهد : مثل بی وفایی

o یک باور غلط وجود دارد که میگوید ازدواج باید تمام نیازهای فرد را برطرف سازد . لذا مثلاً یک زن در صورت بی وفایی همسر، خودش را مقصر قلمداد می کند و به لحاظ پیشگیری زنان موظفند که همیشه شوهرانشان را راضی نگه دارند.

اعتیاد جنسی و دون ژوان Don Juanism

اعتیاد جنسی یعنی نیاز وسواس گونه به برقراری روابط جنسی که علل و عوامل آن به قرار زیر می تواند باشد:

o احساس حقارت و نداشتن حرمت نفس
o داشتن حالت های شیدایی و سرخوشی
o سرکوب احساسات و هیجانات ناخوشایند
o باورهای غیرواقع بینانه درباره خود و دیگران

o دون ژوان افرادی با تظاهر به نیاز به ماجراها و روابط جنسی اند که خود را هایپر سکشوال نشان میدهند و معهذا ، این گونه فعالیتهای جنسی برای پوشاندن احساس حقارت عمیق در آنهاست و البته برخی از آنها تکانه های همجنس گرایی دارند که با تمایل وسواس گونه خود با جنس مخالف آن را انکار میکنند. 
اکثر آنها پس از وصال جنسی ، علاقه بیشتری به آن نشان نمیدهند. اینها شریک جنسی خود را نه به عنوان انسان بلکه به عنوان یک کالا در نظر میگیرند.

o دون ژوان ها شباهت زیادی به معتادین روابط جنسی دارند . فقط یک تفاوت عمده با آنها دارند . بدین صورت که آنها عقاید منحصر بفردی راجع به خود دارند و غالبا بطور ناخوداگاه از نقایص خود سرخوشند. 
در حالیکه فرد معتاد به رابطه جنسی احساس گناه و شرم دارد ، ولی دون ژوان ها از رفتارشان احساس راحتی میکنند.

o رفتار جنسی معتاد گونه مردان دون ژوان بیشتر تلاشی است در جهت جنگیدن با ترس از تنها ماندن.

مثلث عشقی

o برخی افراد به دلایلی از جمله ترس از پیامدهای اقتصادی جدایی یا تاثیر نامطلوب آن بر فرزندان یا تاثیر طلاق بر روی موقعیت اجتماعی و یا تاثیر آن بر روی والدین مسن شان، همچنان به زندگی زناشویی ناخوشایند ادامه میدهند و لذا احساسات منفی پیدا میکنند و در این میان فرد دیگری پیدا میشود که نیازهای برآورده نشده این افراد را در زندگی نامطلوبشان ارضا میکند. 
اینگونه ازدواج های ناشاد به خودی خود نمی تواند تداوم یابد و فرد سومی برای حمایت اضافه میشود.

بی وفایی تلافی جویانه

o گاهی زوج بی وفا رابطه را پاسخی تلافی جویانه به رفتارهای همسر میداند 
o زنان بیشتر روابط عاشقانه تلافی جویانه برقرار میکنند، این روابط خالی از لذت می باشند و بیشتر هدفشان ضربه زدن به شوهر خود است.

بی وفایی کاوش گرایانه

o زمانی روی میدهد که شخص عمیقاً درک کرده که در ازدواجش شکافهای زیادی وجود دارد . اما به وضوح تصمیم خود را نگرفته است که آیا به این ازدواج ادامه دهد یا نه.

بی وفایی به قصد خاتمه ازدواج

o در سه نوع بی وفایی قبلی، فرد درگیر مطمئن نیست که آیا میخواهد به ازدواج قبلی اش خاتمه دهد یا نه ، اما در روابط فرا زناشویی مرده، زوج درگیر در رابطه عشقی با فردی دیگر، آماده است که تصمیم نهایی خود را بگیرد ، اگرچه همسرش هنوز از این مطلب آگاهی ندارد.

شیفتگی یا تب عشق

o اکثر مردم شیفتگی یا مجذوب شدن در عشق یا تب عشق را با عاشق شدن اشتباه میگیرند. 
o در شیفتگی شما عیب و نقص طرف مقابل خود را نمی بینید و او را در ذهن خود به هر صورتی که میخواهید تصور میکنید. در حالیکه این تصویر می تواند واقعی نباشد.

o وینستون چرچیل نخستین وزیر بریتانیا یک روز از یکی از بهترین نقاشان خود خواست تا تصویر او را ترسیم کنند ، در حالیکه در بهترین موقعیت نورافشانی نشسته بود به نقاش دستور داد: تصویرم را با تمام زگیل ها و عیب هایش ترسیم کن. 
o میبایست فردی را که برای ازدواج انتخاب میکنید کامل بشناسید و شناخت شما منطبق بر واقعیت باشد یعنی دیدن تمام زگیل ها و تمام عیب و نقص ها

o زن و مرد باید بتوانند در مورد این که شیفته کسی دیگری شده اند نیز صادقانه با یکدیگر حرف بزنند و این مساله باعث میشود تا رابطه نزدیکی با یکدیگر برقرار کنند که البته در یک ازدواج سالم این احساس شیفتگی نسبت به فرد دیگر موقتی است و تنها یک خیال و هوس زودگذر است.

معنای بی وفایی

o گاهی اگر زوجی بی وفایی یکی از طرفین را در رابطه تجربه کرد، ولی در جستجوی معنی برای بی وفایی باشد و با این درد مواجه شود، حتی میتواند به زوجش نزدیکتر نیز شود.

o آنها میفهمند که پختگی شخصیتشان افزایش یافته است و برای هم دوستان بهتری میشوند و فاش شدن بی وفایی هرچند که خیلی دردناک است، ولی به عنوان زنگ خطری جهت ارزیابی مجدد و باز آزمایی شرایط زندگی زناشویی شان بوده است

o زمان و جستجو برای یافتن معنا دو عامل مهم بعد از خاتمه رابطه نامشروع هستند.

o اکثر مردم تصور میکنند که دچار احساس تقصیر و گناه و خجالت و خشم احساسات منفی هستند و میخواهند تا جایی که میتوانند خود را از شر این احساسات بد رها سازند. 
این عمل تا حدی نادرست است. چون اگر اینگونه باشد هیچ کس در فرار از احساساتش بهتر از افراد الکلی و معتاد نیست.

o زنی با ماشین خود از یک ساعت رانندگی کرده بود در حالیکه در کل طول مدت رانندگی چراغهای قرمز هشدار ماشینش روشن بود ولی او به انها توجه نکرده بود ، تا اینکه متوجه شد موتور ماشین او سوخته است. زندگی شخصی او شبیه ماشینش بود. چراغهای قرمز هیجانات منفی درون او همچنان روشن بود. ولی بجای انکه او از این احساسات درس بگیرد ، به آنها هیچ توجهی نمیکرد.

o آرون بک در مطالعاتش متوجه شد که این احساسات و هیجانات منفی، نتیجه حس نیست بلکه نتیجه درک مغز است.

o مردانی که در کودکی آموخته اند “مرد باشند” ، سعی میکنند از بروز احساساتشان جلوگیری کنند و اغلب احساساتشان را به دو طریق بروز میدهند:

1. خشم
2. رابطه جنسی

هیچ ابزاری در کمک به افراد برای تغییر ، قدرتمند تر از همدلی نیست.

o علت اصلی ایجاد روابط نامشروع پنهانی ، ناتوانی زوج برای یادگیری شیوه های حل مساله و حل تعارض یا کشمکش است.

o اکثر افرادی که طلاق میگیرند دوباره ازدواج میکنند . بنابراین فرزندانشان عضوی از خانواده ای میشوند که نتیجه آن را خانواده دوهسته ای مینامند. یعنی فرزندان علیرغم طلاق والدین با هر دوی آنها بزرگ میشوند و هر والد جدا زندگی میکند.

o درصد بسیار بالایی از افراد معتاد به رابطه جنسی ، به لحاظ جنسی عاطفی یا فیزیکی در دوره ای از زندگی خود مورد سواستفاده قرار گرفته اند. 
این افراد بجای اینکه در مرکز توجه باشند، تصور میکنند برای برآوردن نیازهای والدینشان به دنیا آمده اند.

یکی از دلایل برقراری رابطه نامشروع می تواند احساس پوچی باشد ، چون هیجان این رابطه میتواند خلا پوچی را پر کند.

 

تاثیرات و واکنش های افشای خیانت

o پگی واگان در کتاب خود با نام “اسطوره تک همسری” تاثیرات افشای خیانت بر روی زنانی که روابط نامشروع دارند را تشریح کرده است.

o اکثر زنان با گفتن اسرارشان به دوستان صمیمی احساس راحتی میکنند ، اما هیجان مثبتی که موقع افشای این راز تجربه میکنند باعث تقویت رابطه نامشروع می شود. 
آنها سعی میکنند خود را مظلوم و دوست داشتنی جلوه دهند تا دیگران آنها را بخاطر بی وفایی شان سرزنش نکنند.

o اما گاهی افراد بخاطر نظام ارزشی ذهنی خود ، ممکن است نسبت به فرد قربانی یا خیانتکار تصور بدی داشته باشند. 
زنی بود که متوجه شد در اواخر دهه دوم زندگی اش برخلاف تصورش که فکر میکرد یک زندگی عالی دارد شوهرش به او خیانت کرده است. او تصمیم گرفت تا پیش یکی از بهترین دوستان خود رفته و با او درد و دل کند. دوستش بعد از شنیدن حرفهای او گفت : “بلند شو برو اشکهایت را پاک کن ، این اتفاق برای هرکسی ممکن است پیش بیاید”. در ادامه گفت بعدها فهمیدم آن دوستم در همان زمان رابطه نامشروع داشته است.

o گاهی وضع از این هم بدتر میشود ، یکی گفت وقتی به بهترین دوستش گفته بود که مشکلی در زندگی زناشوییش اتفاق افتاده که میخواهد با او در میان بگذارد ، در جواب به او گفته بود که نمیخواهد چیزی راجع به آن بشنود ، بالاخره معلوم شد که همین بهترین دوستش بوده که با شوهرش رابطه نامشروع داشته است.

o موارد زیادی نیز گزارش شده است که اگر با دوست غیر همجنس مشورت شود، این امر موجب رابطه نامشروع جدید بین قربانی و او میگردد.

 

منبع: روان شناسی پیمان


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابولفضل حسینی

10تصور رایج در مورد خیانت

آیا مردان بیشتر از زنان خیانت می کنند؟ آیا اعتراف به خیانت کار درستی است؟ آیا خیانت همیشه به مسائل جنسی مربوط است؟ در اینجا به 10 تصور رایج در مورد خیانت و سپس به واقعیت ها اشاره می کنیم.


تصور 1: افراد خیانت می کنند چون از محیط خانه راضی نیستند

این امر معمولا در مورد خانم ها صادق است. یعنی خانم هایی که مدت طولانی از ازدواجشان می گذرد، اگر از ازدواج خود راضی نباشند ممکن است به خیانت روی آورند. اما در مورد آقایان این قضیه لزوما درست نیست. یعنی بسیاری از آقایان با اینکه همسر خود را دوست دارند و از زندگی مشترک خود راضی هستند بدشان نمی آید که از بعضی فرصت ها استفاده کنند. در تحقیقی که در این زمینه انجام شد، 56 درصد از مردان خیانتکار اعتراف کردند که ازدواج خوبی داشته و از زندگی مشترکشان راضی هستند .

تصور 2: مردان بسیار بیشتر از زنان به همسرشان خیانت می کنند

شاید در گذشته اکثر خیانت ها را مردان مرتکب می شدند ولی امروز نوعی تعادل بین دو جنس در حال شکل گیری است. چرا؟ چون خانم ها هم درست به همان دلیلی که مردان خیانت می کنند، به خیانت رو می آورند: هیجان. البته دلایل دیگری نیز برای خیانت خانم ها وجود دارد: ممکن است از زندگی مشترک خود ناراضی باشند و آن توجه و علاقه ای را که می خواهند از شوهر خود دریافت نکنند. شاید هم بخواهند به نوعی خود را اثبات کنند و عزت نفس از دست رفته خود را دوباره به دست آورند.

البته این نکته را هم نباید فراموش کرد که خانم ها هنوز نسبت خیانت محتاط ترند و بیشتر از آقایان دچار احساس گناه و عذاب وجدان می شوند.

تصور 3: مسائل جنسی تنها انگیزه برای خیانت است

مسلما در بعضی موارد مسائل جنسی دلیل و انگیزه خیانت است، ولی این امر همیشه صادق نیست. مثلا ممکن است افراد به این دلیل خیانت کنند که می خواهند چیزی را که در زندگی مشترک به دست نیاورده اند به دست آورند. البته تعریف این کمبود آسان نیست و در اکثر موارد فرد خیانتکار خود از این نیاز بی خبر است. همچنین بعضی افراد خیانت می کنند تا آنچه را در کودکی یا جوانی از دست داده اند دوباره به دست آورند. بعضی افراد هم به همسر "ایده آل" خود خیانت می کنند چون از ایده آل بودن خسته شده اند. به هر حال مسائل جنسی تنها دلیل خیانت نیست.

تصور 4: مردی که به همسرش خیانت می کند او را دوست ندارد

شاید در وهله اول چنین فکری به ذهن یک خانم برسد ولی این قضیه همیشه صادق نیست. در واقع بعضی افراد به راحتی عشق را از مسائل جنسی جدا می کنند، یعنی داشتن یک رابطه جنسی بر علاقه ای که به همسرشان دارند تاثیری نمی گذارد. خیانت یک مرد لزوما به معنای بی علاقگی به همسرش نیست، ولی مسلما به معنای بی احترامی به او هست. فرد خیانتکار برای تعهدی که نسبت به همسر خود پذیرفته و پیوندی که با او بسته است احترام قائل نیست.

تصور 5: می توان احتمال خیانت را به صفر رساند

شما می توانید احتمال خیانت را در رابطه تان کم کنید ولی هرگز نمی توانید آن را به صفر برسانید. بهترین راه چیست؟ اینکه انتخاب درستی داشته باشید. اگر فرد مناسب را انتخاب کنیم، دیگر لازم نخواهد بود همواره برای راضی نگه داشتن او تلاش کنیم و اضطراب خیانت او ما را آزار نخواهد داد. عواملی مانند اخلاقیات، سیستم ارزشی و سوابق خانوادگی تاثیر بسیار مهمی بر پایبندی فرد به روابط زناشویی او دارد.

تصور 6: اگر او سابقه خیانت دارد به شما نیز خیانت خواهد کرد

این تصور تقریبا همیشه درست است. اگر او قبلا به کسی خیانت کرده و هرگز در مورد رفتارش احساس تاسف و پشیمانی نداشته است، به احتمال قوی با شما نیز همین رفتار را خواهد داشت.

تصور 7: همیشه باید به خیانت اعتراف کرد

اگر همسر شما کاملا به شما مشکوک شده یا خیانت شما به او اثبات شده است، بهتر است زبان به اعتراف بگشایید. اگر خودتان دهان باز کنید و اعتراف کنید، احتمال اینکه او شما را ببخشد بیشتر خواهد بود. اما اگر احتمال اینکه او به خیانت شما پی ببرد کم است، بهتر است سکوت کنید چون پی بردن به خیانت شما اعتماد او را برای مدت ها یا حتی همیشه از بین خواهد برد .

بعضی ها اعتراف می کنند تا وجدان خود را راحت کنند. درست است که اعتراف به ما کمک می کند تا از احساس گناه رهایی پیدا کنیم، ولی دانستن این اتفاق درد و رنج زیادی را به طرف مقابل وارد خواهد کرد. پس بهتر است سکوت کنیم و عواقب اشتباه خود را به تنهایی تحمل کنیم.

تصور 8: خیانتی که فاش نشود اهمیتی ندارد

اگر کسی پی به خیانت ما نبرد، و همه چیز با خوبی و خوشی تمام شود، دیگر خیانت اهمیتی نخواهد داشت؟ پاسخ این سوال کاملا به شخصیت شما بستگی دارد. اگر واقعا احساس می کنید که کار اشتباهی انجام نداده اید، شاید پاسخ این سوال مثبت باشد. این نظریه تنها یک اشکال دارد: تعداد افرادی که واقعا معتقدند خیانت کردن اشکالی ندارد بسیار کم است. اکثر کسانی که خیانت می کنند می دانند که کارشان درست نیست. وقتی خیانت می کنیم، طرف مقابل به نظر ساده، خوش باور، آسیب پذیر و حتی بدبخت می آید. یک رابطه خوب بر اساس احترام دوطرفه استوار است، نه احساس ترحم.

تصور9: فکر کردن راجع به شخصی غیر از همسر به معنای آمادگی برای خیانت است

بسیاری از روانشناسان می گویند خیانت در ذهن انسان شروع می شود. وقتی به کسی فکر می کنیم، او را ایده آل فرض می کنیم و ممکن است کم کم خواهان ارتباط با او در دنیای واقعی شویم. اگرچه ممکن است آنچه در دنیای واقعی با آن روبرو می شویم، با آنچه که در رویاهایمان داشته ایم متفاوت باشد.

تصور10: خیانت می تواند رابطه را "حفظ کند"

این جمله بهانه ای است که بسیاری از افراد خیانتکار خیانت خود را با آن توجیه می کنند. اما خیانت در واقع به معنای شکستن یک پیمان، دروغ و سواستفاده از اعتماد دیگران است. حتی کسانی که بعد از یک خیانت همچنان ارتباط خود را حفظ می کنند، تا مدت ها و حتی تا همیشه دچار احساس خلا، ناراحتی، غم و احساس گناه هستند.

با توجه به نکات بالا، می توان گفت بررسی دلایل خیانت طرف مقابل و کنار هم چیدن آنها می تواند به ما کمک کند تا ببینیم از آنچه قبلا داشته ایم چه چیز باقی مانده است. افراد خیانت می کنند تا خود را از نو بسازند، یا کسی باشند که دوست دارند باشند. همسر شما کسی است که مدت ها با شما زندگی کرده و شما را به همان صورتی می بیند که در اوایل آشنایی بوده اید، نه کسی که الان هستید. شاید افراد خیانت می کنند تا از نو شروع کنند؛ ولی به چه قیمتی؟ این سوالی است که همه همسران باید از خود بپرسند.

 


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابولفضل حسینی