خیانت در روابط زناشویی: آیا شما فکر میکنید تمام خیانت کاران با هدف خیانت به همسرشان وارد رابطه ای دیگر شده اند؟
نه ابداً ،خیانت معمولا از جایی آغاز میشود که تصورش را هم نمی کنید: از یک درد دل ساده با همکارتان ،دوست دوران مدرسه ، همسر دوست صمیمی و …
اول فکر میکنید چقدر خوب درکتان میکند ،بعد تصور میکنید به عنوان یک انسان با او نزدیکی فکری دارید، به مرور دلتان می خواهد بیشتر با او صحبت کنید چون حرف های او روی شما تأثیر دیگری دارد.
کم کم فکر میکنید فقط وقتی با او صحبت میکنید برایتان همه چیز خوب است حتی گاهی هیچ گله و شکایتی از همسرتان ندارید ولی برای درد و دل با او از همسرتان شکایت میسازید (همسرم زشته، اصلا نمی فهمه من چی میگم ،منو درک نمی کنه و…) بعد کم کم مراحل بروز خیانت های زناشویی.
خیانت یک شبه اتفاق نمی افتد بلکه طی مراحل و فرایند هایی روی می دهد که شناخت آن ها به پیشگیری کمک کند:
مرحله اول:
مرحله ی اول آمادگی ذهنی شخص است. این آمادگی را شخص از محیط، همسالان، خانواده، رسانه ها و … کسب می نماید، به گونه ای که احساس و نگرشی مثبت نسبت به بی وفایی پیدا می کند.
مرحله ی دوم:
در دومین مرحله حرکت به سوی بی وفایی، ممکن است شخص با فردی خاص اشتغال ذهنی داشته باشد.
اگر از شما پرسیده شود «در صورت فوت همسرتان با چه کسی ازدواج خواهید کرد؟» نام اولین شخصی که به ذهن تان می آید نشان می دهد که شما ممکن است در مرحله ی دوم و پیشرفته تر بی وفایی قرار داشته باشید.
بنابراین در این مرحله به شخص خاصی فکر می کنید و حضور فیزیکی در اطراف آن شخص برایتان هیجان انگیز است.
این شخص خاص در رویای شما حاضر می شود و شما به دنبال بهانه برای بودن در کنار او می گردید.
در این جا ممکن است بی وفایی عاطفی روی دهد و حتی هنگام عشق ورزی با همسرتان چهره ی شخص خاص را در ذهن خود داشته باشید.
پاتریک همسر چارلین بود و در محل کار خود با زنی بنام کنی آشنا شد و با او رابطه نامشروع برقرار کرد. او از این رابطه بسیار خوشحال بود چون هیجانی که در رابطه با چارلین از دست داده بود را دوباره بدست آورده بود. اما اگر کسی از او سوال میکرد میگفت هیچ ارتباطی بین این دو نمیبیند و از زندگی زناشویی خودش هم بسیار راضی است.
پاتریک موقع کار نمیتوانست معشوقه اش را از ذهنش دور سازد و گاهی با همسرش، چارلین به یک متل میرفتند و با هم از عشق میگفتند. او از این همه سرزندگی و شادابی که بدست آورده بود شگفت زده بود و مطلب عجیب این بود که پاتریک وقتی به خانه می آمد «کنی» را کاملا فراموش میکرد و میتوانست چارلین را دوست داشته باشد ، بدون اینکه احساس گناه کند. در ذهنش یک بخش را به “چارلین “و بخش دیگر را به “کنی” اختصاص داده بود. این دو بخش کاملا از هم مستقل و مجزا بودند.
روانشناسان این پدیده را طبقه بندی مینامند. معمولا یک همسر بی وفا دروغگوی ماهری میشود. (آسیب شناسی وفاداری در زندگی زناشویی-دکتر دان دیوید لاسترن)
دلتان می خواهد او را بیشتر و طولانی تر ببینید و…. بعد کم کم ذهنتان درگیر مقایسه او با همسرتان میشود و در بیشتر اوقات همسرتان در این مقایسه بازنده است همین باعث میشود روابطتان سرد و سرد تر شود ، چون شما کسی را دارید که با او درد و دل کنید و برایش ناز کنید.
دیگر حوصله همسرتان را نخواهید داشت و دیگر به آن راحتی که رابطه را آغاز کردید نمی توانید از آن خارج شوید.
دیدید خیانت مثل جانوری خزنده بی صدا ، بی دعوت وارد زندگیتان میشود و آن را به خطر می اندازد. مراقب مرزهایتان باشید ، این تصور واهی که من با دیگران فرق دارم و در دام خیانت نمیافتم را دور بریزید. میلیون ها نفر با همین تصور اشتباه در همین دام افتاده اند.
زندگی را خوب زندگی کنید. ﻫﯿﭻ ﺯن یا مردی ذاتا خیانتکار نیست؛ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ اتهام زدن به طرف مقابل ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﺪ جمله ﺧﻮﺏ ﻓﮑﺮ کنید:
آسیب شناسی وفاداری در زندگی زناشویی
طبقه بندی روانشناسی پدیده خیانت
زن بارگی Philandering
o مردانی که به ارتباط جنسی خود با زنان گوناگون ادامه میدهند پشیمانی ندارند و دست از انجام رفتار خود نمیکشند.
• مردان زن بار دو چیز دارند :
1. پذیرفته نشدن از جانب مادر
علل بی وفایی
• دلیل بی وفایی افراد به گذشته برمیگردد ، و احتمال بی وفایی در آنها بالاست. مانند سابقه بی وفایی والدین. طرز تفکری که زن و مرد راجع به جنس موافق دارند. مردانی که فکر میکنند زنان را باید شکار کرد . زنانی که فکر میکنند بدون مردان هیچ اند.
• برخی علل دیگر که در بی وفایی موثرند عبارتند از :
حران میانسالی Mid Life Crisis
• فرانک پیتمن Frank Pittman مولف کتاب “بی وفایی در زناشویی” Infidelity and the Betrayal of Intimacy سه بحران مجزای میانسالی، که غالباً تیر خلاصی در آن، بی وفایی افراد است، را توصیف کرد.
1. ابتدا بحران آشیانه تهی، موقع بزرگ شدن و ترک آخرین فرزند خانواده روی میدهد.
2. دومین بحران رسیدن به اوج است ، یعنی احساس اینکه فرد به موقعیتی که آرزوی آن را داشته رسیده و ممکن است امکان دست نیافتن به موقعیت های بالاتر، موجب افسردگی یا هراس وی شده و برای همیشه ادامه یابد.
3. بحران سوم بحران حقایق زندگی است که ممکن است روی بدهد یا ندهد. برخلاف دو بحران قبلی آگاهی از حقایق زندگی زودتر یا دیرتر از میانسالی روی میدهد و مثل دو بحران قبلی تیرخلاصی بی وفایی است.
o یک باور غلط وجود دارد که میگوید ازدواج باید تمام نیازهای فرد را برطرف سازد . لذا مثلاً یک زن در صورت بی وفایی همسر، خودش را مقصر قلمداد می کند و به لحاظ پیشگیری زنان موظفند که همیشه شوهرانشان را راضی نگه دارند.
اعتیاد جنسی و دون ژوان Don Juanism
• اعتیاد جنسی یعنی نیاز وسواس گونه به برقراری روابط جنسی که علل و عوامل آن به قرار زیر می تواند باشد:
o رفتار جنسی معتاد گونه مردان دون ژوان بیشتر تلاشی است در جهت جنگیدن با ترس از تنها ماندن.
مثلث عشقی
بی وفایی تلافی جویانه
بی وفایی کاوش گرایانه
o زمانی روی میدهد که شخص عمیقاً درک کرده که در ازدواجش شکافهای زیادی وجود دارد . اما به وضوح تصمیم خود را نگرفته است که آیا به این ازدواج ادامه دهد یا نه.
بی وفایی به قصد خاتمه ازدواج
o در سه نوع بی وفایی قبلی، فرد درگیر مطمئن نیست که آیا میخواهد به ازدواج قبلی اش خاتمه دهد یا نه ، اما در روابط فرا زناشویی مرده، زوج درگیر در رابطه عشقی با فردی دیگر، آماده است که تصمیم نهایی خود را بگیرد ، اگرچه همسرش هنوز از این مطلب آگاهی ندارد.
شیفتگی یا تب عشق
o زن و مرد باید بتوانند در مورد این که شیفته کسی دیگری شده اند نیز صادقانه با یکدیگر حرف بزنند و این مساله باعث میشود تا رابطه نزدیکی با یکدیگر برقرار کنند که البته در یک ازدواج سالم این احساس شیفتگی نسبت به فرد دیگر موقتی است و تنها یک خیال و هوس زودگذر است.
معنای بی وفایی
o گاهی اگر زوجی بی وفایی یکی از طرفین را در رابطه تجربه کرد، ولی در جستجوی معنی برای بی وفایی باشد و با این درد مواجه شود، حتی میتواند به زوجش نزدیکتر نیز شود.
o آنها میفهمند که پختگی شخصیتشان افزایش یافته است و برای هم دوستان بهتری میشوند و فاش شدن بی وفایی هرچند که خیلی دردناک است، ولی به عنوان زنگ خطری جهت ارزیابی مجدد و باز آزمایی شرایط زندگی زناشویی شان بوده است
o زمان و جستجو برای یافتن معنا دو عامل مهم بعد از خاتمه رابطه نامشروع هستند.
o زنی با ماشین خود از یک ساعت رانندگی کرده بود در حالیکه در کل طول مدت رانندگی چراغهای قرمز هشدار ماشینش روشن بود ولی او به انها توجه نکرده بود ، تا اینکه متوجه شد موتور ماشین او سوخته است. زندگی شخصی او شبیه ماشینش بود. چراغهای قرمز هیجانات منفی درون او همچنان روشن بود. ولی بجای انکه او از این احساسات درس بگیرد ، به آنها هیچ توجهی نمیکرد.
o آرون بک در مطالعاتش متوجه شد که این احساسات و هیجانات منفی، نتیجه حس نیست بلکه نتیجه درک مغز است.
o مردانی که در کودکی آموخته اند “مرد باشند” ، سعی میکنند از بروز احساساتشان جلوگیری کنند و اغلب احساساتشان را به دو طریق بروز میدهند:
هیچ ابزاری در کمک به افراد برای تغییر ، قدرتمند تر از همدلی نیست.
o علت اصلی ایجاد روابط نامشروع پنهانی ، ناتوانی زوج برای یادگیری شیوه های حل مساله و حل تعارض یا کشمکش است.
o اکثر افرادی که طلاق میگیرند دوباره ازدواج میکنند . بنابراین فرزندانشان عضوی از خانواده ای میشوند که نتیجه آن را خانواده دوهسته ای مینامند. یعنی فرزندان علیرغم طلاق والدین با هر دوی آنها بزرگ میشوند و هر والد جدا زندگی میکند.
یکی از دلایل برقراری رابطه نامشروع می تواند احساس پوچی باشد ، چون هیجان این رابطه میتواند خلا پوچی را پر کند.
تاثیرات و واکنش های افشای خیانت
o پگی واگان در کتاب خود با نام “اسطوره تک همسری” تاثیرات افشای خیانت بر روی زنانی که روابط نامشروع دارند را تشریح کرده است.
o گاهی وضع از این هم بدتر میشود ، یکی گفت وقتی به بهترین دوستش گفته بود که مشکلی در زندگی زناشوییش اتفاق افتاده که میخواهد با او در میان بگذارد ، در جواب به او گفته بود که نمیخواهد چیزی راجع به آن بشنود ، بالاخره معلوم شد که همین بهترین دوستش بوده که با شوهرش رابطه نامشروع داشته است.
o موارد زیادی نیز گزارش شده است که اگر با دوست غیر همجنس مشورت شود، این امر موجب رابطه نامشروع جدید بین قربانی و او میگردد.
منبع: روان شناسی پیمان