رویدادهای زندگی
سختیهای دوران کودکی مانند از دست دادن نزدیکان، فروگذاری در نگهداری و تربیت، سوء استفاده جنسی و جسمی و تبعیض رفتاری والدین با فرزندان به بروز افسردگی در بزرگسالی کمک میکند. سوء استفادههای جسمی و جنسی در دوران کودکی نقش ویژه و قابل توجهی در احتمال بروز افسردگی در مراحل مختلف زندگی دارد.
رویدادها و تغییر و تحولات زندگی که ممکن است باعث افزایش بروز افسردگی شوند عبارتند از: زایمان، یائسگی، مشکلات مالی، بیکاری، استرس کاری، تشخیصهای پزشکی سرطان، ایدز و غیره، قلدری، از دست دادن یک دوست، بلایای طبیعی، انزوای اجتماعی، تجاوز، مشکلات رابطهای یا زناشویی، حسادت، جدایی و آسیبهای جبران ناپذیر. نوجوانان ممکن است به واسطهٔ عدم پذیرش اجتماعی، فشار و قلدری از طرف همسالان در معرض افسردگی قرار گیرند. همچنین کودکانی که در معرض مادران افسرده قرار میگیرند رشدشان تا ۱۲ ماهگی به تأخیر میافتد.
شخصیت
افرادی که در پرسشنامههای مربوط به افسردگی نمرات بالاتری از عامل روانرنجوری میگیرند، بیشتر دچار افسردگی و اختلال افسردگی اساسی هستند. همچنین افراد افسرده معمولاً درونگراتراز سایر افراد هستند.
درمانهای پزشکی
افسردگی ممکن است ناشی از دورهٔ درمان باشد، از جمله مصرف داروهایی که باعث افسردگی میشوند. درمان با افسردگی مرتبط است که شامل اینترفرون تراپی، متابلاکرها، داروهایایزوترتینوئین، ضد بارداری، ضد تشنج، ضد میگرن، ضد روانپریشی، عوامل قلبی و عوامل هورمونی میشود.
مواد مخدر و روانگردان
چندین سوء مصرف مواد میتواند باعث تشدید افسردگی شود چه در خماری و چه در ترک و همچنین از آثار بهجای مانده از مصرف. این مورد شامل نوشیدنیهای الکلی، آرامبخشها (از جملهبنزودیازوپین تجویزی)، مخدرها (از جمله مسکنهای تجویزی و مواد مخدر مانند هروئین)، محرکها (مانند کوکائین و آمفتامین)، روانگردانها و مواد استنشاقی میشود.
بیماریهای غیر روانی
خلق افسرده میتواند ناشی از برخی بیماریهای عفونی، کمبودهای تغذیهای، شرایط عصبی و مشکلات فیزیولوژیکی، از جمله آندروژن (در مردان)، بیماری آدیسون،نشانگان[ کوشینگ، کمکاری تیروئید، بیماری لایم، اِم اِس، بیماری پارکینسون، درد مزمن، سکته مغزی، دیابت و سرطان باشد.
نشانگان روانی
افسردگی به عنوان علائم اصلی نشانگان روانی است. اختلال خلقی گروهی از اختلالات اولیه خلقی به حساب میآید. این شامل اختلال افسردگی اساسی (MDD یا افسردگی اساسی یا افسردگی بالینی) میشود که فرد در آن حداقل دو هفته حالت افسردگی دارد و تقریباً شوق و علاقهٔ خود را نسبت به هر فعالیتی از دست میدهد و کجخلقی که علائم آن به شدت نشانههای اختلال اساسی نیستند. اختلال دو قطبی نیز یکی دیگر از اختلالات خلقی است که منجر به افسردگی میشوند.
میراث تاریخی
پژوهشگران گمان میکنند میراث تاریخی نژادپرستی و استعمار ممکن است باعث به وجود آمدن شرایط افسردگی شود.
نقش ورزش و چگونگی تأثیر آن بر افسردگی
تحقیقات بروی افسردگی و ارتباط آن با ورزش، نشان میدهند که احتمالاً ورزش در کاهش افسردگی تأثیرگذار است. ورزشی که با افزایش ضربان قلب همراه باشد، طبق تحقیقات انجام شده اثراتی شبیه اثرات داروهای ضد افسردگی خواهد گذاشت.
تحقیقات همچنین بیان میکنند پس از ۱۰ ماه ورزش کردن، احتمال عود کردن افسردگی کاهش مییابد.
در افسردگی ناشی از بی تحرکی، میزان رادیکالهای آزاد خطرناک به نام «گونههای فعال اکسیژن» یا ROSها در مغز افزایش مییابد، بااینحال چنین مواد خطرناکی میتوانند بهواسطه واکنشهای آنزیمی و غیر آنزیمی از بدن زدوده شوند. ناحیه اَسبَک که اصلیترین قسمت مغز در روند حافظه بلندمدت و با حساسیت بالا به استرس است، بهطور گسترده در افراد دچار افسردگی مورد حمله گونههای فعال اکسیژن قرار میگیرد.
برای مقابله با افسردگی به وسیله ورزش، نیازی نیست حتماً تمرینات سنگین انجام دهید یا حتی به باشگاه بروید. با انجام اقدامات زیر میتوانید با افسردگی مقابله کنید:
· به آرامی و در حد توان خود شروع به ورزش کنید.
· ورزشی انجام دهید که باب میل شما باشد.
· به جای یک بار تمرین طاقت فرسا و خستهکننده، به صورت پراکنده و هر بار به مدت کمتر تمرین کنید.
· به صورت گروهی ورزش کنید.
· فعالیت بدنی روزانه خود را افزایش دهید.